سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم دشمن آنند که نمى‏دانند . [نهج البلاغه] 
»» پنجره زیباست اگر بگذارند ...

                                                     بسم رب الشهدا

                پنجره زیباست اگر بگذارند                چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند

               من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم          عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند

این روزها روزهای رسیدن مجنون ها به لیلی ها شونه، البته از یه طرف دیگه هم میشه گفت روزهای رسیدن لیلی ها به مجنونا شونه، حداقل برای من که این جوریه! نمیدونم تا حالا به مناطق جنگی جنوب رفتین یا نه، هرکی بره یه جورایی این آیه از قرآنو که میگه: "ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون" رو درک میکنه! میفهمه!البته به شرطی که این درک کردنو تو وجودش نگه داره نه مثل من بندازدش دور تا وقتی یه باردیگه برگشت مناطق یا یه جایی یه چیزی از شهدا شنید یادش بیاد که آره: "هرگز گمان مکن کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند،آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند" یه قاعده ی این جوری هم شهدا بهت یاد داده بودن و قدر ندونستی!اصلا یادت رفت، چه برسه بخوای قدر بدونی! یکی از دوستام حرف خیلی قشنگی میزد میگفت: «وقتی میری مناطق تازه میفهمی که داری توی چه جهنمی زندگی میکنی!» ولی حیف که وظایف وزندگی ومهمتر از این دو نفسمون (ان النفس امارة بالسّوء) بهمون اجازه نمیده وگرنه کیه که بره و بدش بیاد اونجا بمونه! شهدا مجنون نور ایزدی شدن ورفتن، وما هم مجنون نور شهدا که نشأت گرفته از نور لا یزال الهی بود شدیم ورفتیم. ولی رفتن ما کجا و رفتن اونا کجا، مجنون شدن ما کجا و مجنون شدن اونا کجا! بسه دیگه پس کی میخوایم جواب فداکاری های شهدا رو بدیم؟ پس کی میخوایم از روی شهید 13 ساله ای که عشق الهی نسبت به دنیا کورش کرد و رفت زیر تانک خجالت بکشیم؟ شهدا زندن!خیلی زنده تر از ما! یه نفر میگفت: «مگه ما توی زیست شناسی نمیخونیم که نشانه ی موجود زنده تأثیر گذاریشه؟ خوب حالا خداوکیلی بیاین ببینم تأثیر شهدا روی جوونا بیشتره یا این تحلیلات و تحقیقات علمی و روانشناسی در رابطه با چگونگی جذب جوانان؟ استخوان شهدا رو میبرن تو شهرها میگردونن ببینین چقدر آدم ازپیر گرفته تا جوون،از زن گرفته تا مرد، میان اطرافشون!» تازه بعدشم کاروان های راهیان نوره که میره به مناطق.

برای پیروی از راه شهدا باید شهید گونه زندگی کنیم،شهید گونه فکر کنیم، شهید گونه زندگی کردن یعنی این که وقتی میخوایم یه کاری رو انجام بدیم، بشینیم فکر کنیم ببنیم اگه امام زمان(عج) بودن این کارو جلوی اون انجام میدادیم؟ یا که خجالت میکشیدیم حتی به انجام اون کار فکر کنیم؟

...

امروز برای شهدا وقت نداریم

ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم

با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است

ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم

چون فرد مهمی شده نفس دغل ما

اندازه ی یک قبله دعا وقت نداریم

در کوفه تن غیرت ما خانه نشین است

بهر سفر کرببلا وقت نداریم

تقویم گرفتاری ما پر شده از زر

ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم

هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم

خوب است ولی حیف که ما وقت نداریم

...

پ ا ی ی ن ن و ش ت1: گفتند شهید گمنامه.پلاک نداشت، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ،

امیدوار بودم روی زیر پیراهنی اش اسمش رو نوشته باشه ،

نوشته بود:« اگه برای خداست بگذار گمنام بمانم »

پ ا ی ی ن ن و ش ت2:در وصیت نامه شهیدی نوشته بود: خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادرت امانت دادم، پس امانتدار خوبی باش.

پ ا ی ی ن ن و ش ت3:اگه خدا قبول کنه منم دارم فردا میرم مناطق. کاش میرفتم وبر نمیگشتم!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر کوچولو ( سه شنبه 89/12/17 :: ساعت 12:29 صبح )

»» عاشق و عاشق تر

سیب

تو به من خندیدی

و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه همسایه

سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دیدغضب آلوده به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز ...

سالهاست که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق این پندارم

که چرا

خانه کوچک ما سیب نداشت؟  سیب سرخ عشق

(حمید مصدق)

پاسخ سیب

من به تو خندیدم چون نمیدانستم

تو به چه دلهره از باغچه همسایه

سب را دزدیدی

ونمیدانستی

باغبان باغچه همسایه ، پدر پیر من است

من به تو خندیدم

تا که با خنده ی خود

پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک،

لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت برو،

چون نمی خواست به خاطر بسپارد

گریه تلخ تو را

ومن رفتم و هنوز ...

سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان می دهد آزارم

که چه می شد، اگر

باغچه کوچک ما سیب نداشت

(فروغ فرخ زاد)*

...............................................................

پ ا ی ی ن ن و ش ت:

 از غم عشق تو همچو قطره ای اشک چکیدم

من در ره تو جز غم و اندوه  ندیدم

ده بار به خود گفتم و کاش عاشق نبودم

صد بار پشیمان شدم و توبه نمودم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر کوچولو ( سه شنبه 89/12/10 :: ساعت 4:39 عصر )

»» مرا اسب سفیدی بود روزی...

نشستم به این مصرع شعر دقت کردم دیدم واقعا چه شعر عجیبیه! با این که الان هیچ ربطی به من و امثال من نداره،ولی یه جورایی شرح حال منه!چون یه مدت بود غرق در داشتن اسب سفیدی بودم که مقصود این شعره و تقریبا به دستش آورده بودم(بهتره بگم یکم بهش نزدیک شده بودم!) ولی آه از این نفس سرکش که با همدستی شیطون همه چی رو به باد داد، اسب سفید که هیچی...دیگه قاطر لنگ هم ندارم.واقعا برام عجیبه،با این که میدونیم بعضی از کارهامون گناهه ونباید انجام بدیم،آگاهانه به سراغشون میریم و یک بار که چه عرض کنم صدبار انجامشون میدیم.من از اون دسته آدمایی هستم که یک توفیق بزرگ نصیبشون میشه،قدرشو نمیدونن ومفت از دستش میدن و بعد حسرتشو میخورن ومیگن:عجب!دیدی مرغ از قفس پرید! آدمای مثل من تنها راه نجاتشون توبه وبازگشت به سوی خداست. . .یا من اسمه دواء و ذکره شفاء وطا عته غنی ارحم من رأس ماله الرجاء وسلاحه البکاء.(فرازهایی از دعای پر فیض کمیل)

مرا اسب سفیدی بود روزی........شهادت را امیدی بود روزی

..........................................................

پ ا ی ی ن ن و ش ت1: رهبر معظم انقلاب:   از خدا می خواهم مبادا بعد از یک عمر زحمت ، مرگ ما در بستر بیماری باشد و در میدان شهادت نباشد، شهادت مرگ در راه ارزشهاست. . .

پ ا ی ی ن ن و ش ت2: لازم دیدم این نکته رو بگم که مقصود از اسب سفید در این شعر شهادت نیست،بلکه راه رسیدن به معبود که همون شهادت باشه است،ومن و امثال من خیلی راه داریم تا رسیدن به این هنر مردان خدا.پس نتیجه میگیریم که اون موقع که من به داشتن اسب سفید نزدیک شده بودم داشتم یه کوره راه پیدا میکردم،که همون غنیمتو هم قدر ندونستم و پرید.

مرا اسب سفیدی بود روزی........شهادت را امیدی بود روزی
اگر آه تو از جنس نیاز است........در باغ
شهادت باز باز است

پ ا ی ی ن  ن و ش ت3 وکاملا بی ربط: راستی،منم فیلم طلا ومس رو دیدم . . .جالب بود!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر کوچولو ( یکشنبه 89/12/8 :: ساعت 4:31 عصر )

»» باران شهاب سنگ

نمیدونم دیدین یا نه؟حتما دیدین!توی تلوزیون، توی اخبار هر از گاهی میگن که:امشب باران شهاب سنگ را مابین ساعت فلان تا فلان داریم!من که هر وقت رفتم نگاه کردم چیزی ندیدم،حتی با این که اکثر مردم چراغ هارو خاموش میکنن تا بهتر دیده بشه،بازم دریغ از یه دونه شهاب سنگ!!؟نمیدونم چشم ما(من) ایراد داره یا اونا زمانشو اشتباه میگن!؟شایدم چشم بصیرت میخواد و ما نداریم!(من ندارم!)به هر حال...

دو سه شب پیش رفته بودم مغازه یه چیزی بخرم در حین رفت وبرگشت دو سه تا شهاب سنگ دیدم! اولش که آرزو کردم، البته بهتره بگم دعا کردم!(چون بازم به نظرمن! آرزو کردن بعد از شهاب سنگ دیدین،خرافاتی بیش نیست!) بعدش به خودم گفتم امشب باید میگفتن باران شهاب سنگ داریم!

.

.................................................................

پ ا ی ی ن ن و ش ت1: کاش بر قلوب گنه کارمان(قلب گنه کارم!) باران شهاب سنگی عظیم از جنس رحمت الهی میبارید و ما(من!) پاک وآزاد ازهر فکر بد و، وسوسه های شیطانی میشدیم(میشدم!).....انشا الله

پ ا ی ی ن ن و ش ت2: میلاد با سعادت پیامبر نور و رحمت، حضرت رسول اکرم (ص) و همچنین خجسته   زادروز سلاله پاکش حضرت امام جعفرصادق (ع) پساپس بر شما مبارک باد!

 .

پ ا ی ی ن ن و ش ت3: در رابطه با دعا کردن بعد از شهاب سنگ دیدنم هم باید عارض بشم که معمولا ما بچه شیعه ها از هر فرصتی برای دعا کردن برای تعجیل فرج استفاده میکنیم!(اگه هم تا الان استفاده نمیکردیم سعی کنیم از الان استفاده کنیم.)

*ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است         ما بر آنیم که این ذکر جهانی بشود*



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر کوچولو ( سه شنبه 89/12/3 :: ساعت 1:9 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

هیچکس همراه نیست،تنها،ی اول
کار خوبه خدا درست کنه
بقیة الله خیرٌ لکم ان کنتم مؤمنین
از من مگیر دلخوشیم را خدای من
گذری بر شهداء
مادر
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 6
>> مجموع بازدیدها: 56665